یادداشتی بر تئاتر "پروانه الجزایری" به نویسندگی پیام لاریان در چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
یادداشتی بر تئاتر "پروانه الجزایری" به نویسندگی پیام لاریان در چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
چهارشنبه 20 بهمن 1400 - 13:48:28
صبح ملت نیوز
|
|
یادداشتی بر تئاتر "پروانه الجزایری" به نویسندگی پیام لاریان در چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
به گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز پروانه الجزایری عنوان نمایشنامه ای از پیام لاریان است که در دورههای سی و پنجم و سی هفتم جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تندیس بهترین نمایشنامه را دریافت کردهاست. این نمایشنامه دو بار در سالهای 1395 توسط انتشارات نمایش و بار دوم در سال 1397 توسط نشر ورا به چاپ رسیده است. نمایشنامه فوق بارها توسط کارگردانان ایرانی به روی صحنه رفتهاست. احسان زیورعالم، منتقد تئاتر سایت تسنیم دربارهٔ این نمایشنامه مینویسد: «لاریان در پروانه الجزایری شانس آن را مییابد تا زمان را درهم بریزد و از آن مفهومی ساختگی بیافریند، مفهومی که از دل برداشتهای متعدد سینمایی میآید. اما انتزاع وی با نوعی یأس همراه است. او برخلاف قهرمان «بازگشت به آینده» نمیتواند زمان را شکست دهد یا همانند کوپر در «بینستارهای» حداقل پس از تجربه یک کرمچاله، به آیندهای که میتوانسته دیده باشد، امیدوار باشد. شخصیتهای «پروانه الجزایری» امیدی به زمان ندارند؛ مگر آنکه در حال به پایان میرسیدند.»محمدحسن خدایی، منتقد روزنامه شرق، در شماره 30 اردیبهشت 1398 این روزنامه مینویسد: «این نمایش تذکار میدهد که چگونه روایت و بازنمایی زندگی روزمره، توان آن را دارد که از نو امر برگشتناپذیر را با تکنیک تکرار، بار دیگر بازسازی کرده و پایانی خوش رقم بزند» دکتر رفیق نصرتی، استاد تئاتر دانشگاه تهران نیز دربارهٔ این نمایش مینویسد: «ساختار هندسی این نمایش یک هذلولی است و نقطه هندسی این هذلولی دری است با دو دستگیره که از دو سو باز میشود و یکی به روایت نیمه بالای ساختار هندسی و دیگری به سوی پایین آن» (ویکیپدیا)
حالا با این دانش ها به سراغ این نمایش در چهلمین جشنواره می رویم .صدالبته تماشگر مشتاق ، منتظر دیدن است و صدالبته می داند این تئاتر دارای یک نمایش نامه قوی است .اگر ابزار و بازیگران قدرتمند همراه داشته باشد فوق العاده خواهد بود .
چراغ های سالن خاموش می شود بگذارید با تمرکز به سراغ نمایش برویم روایت این نمایشنامه داستان هفت جوان را روایت میکند که به ویلایی در جیرود رفتهاند. در آنجا، یکی از آنها با نام بابک، جان خود را از دست میدهد. این در حالیست که دیگران تلاش میکنند با یک بازی نمایشی او را به زندگی بازگردانند.
بازی همانند زندگی دارای بالای و پایینی است و تعداد بالای بازیگران وصد البته سبک گفتگوها بویژه اینکه در سالن (تالار اصلی مولوی) هست که بیشتر شاهد حضوردانشجویان و علاقه مندان به حوزه تئاتر وسینما هست.و باجوانان بواسطه پرداخت مسائل جوانان و دانشجویان ارتباط خوبی مسیر می شود . و تماشگر خود را محو نمایش می کند . اما اگر بخواهیم نقد کنیم درست است ارتباط صحنه با تماشگر رفته رفته بهتر می شود و بازیگران رفته بهتر بهتر می شود .نریشن (خوانش ) انقدر قدرتمنداست که جای دیگر عناصر افکت گذاری صدا را می گیرد . ورود وخروج بازیگران تا قبل از مرگ بابک سرد وبی روح است به گفته خیلی ها ملت ماو عزا(1) هستیم تا جشن و روزمرگی ، واقعا شاید نقش و اجرا یک روزساده و معمولی بدرستی یاد نگرفتیم . اما وقتی می خواهیم اشک طرف مان جاری کنیم از هر حقه ای استفاده می کنیم تااشک طرف در بیاور د به نظرم من نمره قبولی می گیرد اما شایسته تقدیر نیست چون حالت کسی دارد که می خواهد نمره حداقل قبولی را کسب کند .
با آرزوی موفقیت گروه های اجرایی در چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
📝 محمد رشید پور
حتی در شاهنامه درباره مرگ سیاوش چه بسیار پرداخت شده است اما وقتی شاهنامه بسراغ عروسی و یا تولد سیاوش هست آنقدر در باب شادی سخنی به میان نیامده است . ورودشاعران پارسی گو در اکثر شان با شعر آه شروع می شود
http://dezfoolnews.ir/fa/News/90826/یادداشتی-بر-تئاتر-پروانه-الجزایری-به-نویسندگی-پیام-لاریان-در-چهلمین-جشنواره-بین-المللی-تئاتر-فجر
|