ناگفتههای غلامعلی رجایی از حاج قاسم سلیمانی به تاریخ شهادتش آگاه بود
حاج قاسم نمیتوانست بماند؛ باید میرفت
يکشنبه 12 دي 1400 - 07:59:41
|
|
ناگفتههای غلامعلی رجایی از حاج قاسم سلیمانی به تاریخ شهادتش آگاه بود حاج قاسم نمیتوانست بماند؛ باید میرفت آرمان ملی – مطهره شفیعی: حاج قاسم سلیمانی تنها یک فرمانده جنگ نبود، او را از زوایای زیادی میتوان شناخت. وقتی حرم امامین عسکریین علیهم السلام در محاصره داعش قرار گرفت، سردار سلیمانی وارد منطقه شد و توانست در مدتی کوتاه داعشیها را مجبور به عقبنشینی کند و سامرا را از چنگ آنها نجات داد.روز دیگر فرزندان شهدا را در آغوش میگیرد و به آنها میآموزد که او را عمو خطاب کنند. او رفتنی بود و خودش بهتر از همگان میدانست که باید رفت. دکتر غلامعلی رجایی، پژوهشگر و از دوستان سردار سلیمانی به ذکر خاطراتی از حاج قاسم پرداخت که در ادامه میخونید. *خاطراتی از سردار سلیمانی در آستانه دومین سالگرد شهادت و اروج آسمانی هم رزم و برادر عزیزمان جناب آقای سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی هستیم. من حاج قاسم را به دلیل حضور در ایام جنگ می شناختم. سالها در قرارگاههای کربلا و خاتم مسئولیت تبلیغات را بر عهده داشتم و ایشان را از نزدیک می شناختم چنانکه در سرکشی به یگانها و قرارگاهها ایشان را می دیدم. بعد از خاتمه جنگ هم در برخی جلسات، مناسبتها و در ایام خاص از جمله مراسم ترحیم بچههای جنگ و شخصیتهای انقلاب ایشان را میدیدم و این توفیق را داشتم که یک سال به عنوان بازرس کاروانهای حج و زیارت با هم در مکه و هم اتاقی بودیم. در این زمینه چند خاطره نقل میکنم خاطره نخست اینچنین است: من در حج بود که ایشان به کاروان سرکشی میکرد. ایشان، انسان با اخلاق و واقعبینی بود. به یاد دارم که در روز آخر حضور در مکه که میخواستیم پس از آن به کشور بازگردیم، به من میگفت «رجایی به زیارت وداع برویم». سردار سلیمانی معمولا با محبت صحبت میکرد. تصمیم گرفتیم، با هم به مسجد الحرام رفتیم و طواف کردیم. من به یاد دارم که پشت چاه زمزم ایستاده بودیم و حاج قاسم با همین نگاههای نافذ و جذابی که داشت به خانه خدا نگاه میکرد، به آرامی زمزمه می کرد و چیزهایی میگفت که من نمی شنیدم ولی حال بسیار خوشی داشت و با اشک، وداع خود را با خانه خدا تمام کرد. گمان می کنم که بعد از آن دیگر به مکه نرفت. *بگویید عکس نندارند خاطره دوم هم این است در مجلس ختمی که در مسجد خوزستانیهای خیابان شهید خالد استانبولی برگزار شد، حضور داشتیم. دوربینها مشغول فیلمبرداری بودند که مشاهده کردم حاج قاسم مثل اینکه تیر به سمتش بیاید، مرتب سرش را میدزدد، خممیکند و به زیر صندلی می برد تا شکار دوربین ها نشود. با همان لحن صمیمیاش به من می گفت «رجایی به این ها بگو از دور و بر من دور شوند». فیلمبرداران را صدا کردم و گفتم حاج قاسم راضی نیست از ایشان فیلم بگیرید که پذیرفتند و رفتند. حاج قاسم نمیخواست با مخابره این فیلمها موقعیتش ردیابی شود. او برای حفظ جان شخصی خود آدم زیرکی بود. همان زمان به ایشان گفتم با یکی از عرفا در ارتباط هستم و میخواهم برای شما حرزی قوی بگیرم. به دست راستش اشاره کرد و گفت رجایی این حرزی که من دارم، بسیار قوی است. گمان می کنم حرز امام جواد(ع) یا چیز دیگری بود. گفتم الحمدالله و مراقب خودتان باشید. حاج قاسم از افرادی بود که در ابتدای جنگ از کرمان اعزام شده بود و سابقه حضور او در تاریخ انقلاب به حضور جنگ باز میگردد. حاج قاسم از آنهایی بود که خوش درخشید و مراتب رشد را به سرعت طی کرد. مثلا شهید همت مسئول تبلیغات تیپ پاوه سپاه و روابط عمومی سپاه پاوه بود. از ویژگیهای محسن رضایی شناخت این افراد بود تا جابجایی انجام دهد و وارد ردههای عملیاتی کند. حاج قاسم سلیمانی هم در ابتدا رده قابل توجهی نداشت ولی وقتی به تدریج خود را در سپاه کرمان نشان داد و اعزام شد، آقای رضایی به تدریج آنها را شناسایی کرد و به آنها مسئولیت داد در حدی که یکی مسئول لشگر ثارالله کرمان شد و دیگری به لشگر محمد رسول الله رفت. شهید محمد ابراهیم همت هم تهرانی نبود و برای بچههای تهران سخت بود که یک شهرستانی فرمانده آنها باشد ولی برای قاسم سلیمانی این مشکل وجود نداشت چون همه بچههای کرمان بودند. در آن زمان لشکر کرمان و سیستان با هم بودند. همان زمان که من برای سرکشی به لشکرها و تیپها میرفتم، مشاهده میکردم که روحیهای فرهنگی دارد و حواسش در کنار جنگ به نیروهای خودش هم بود. روزی مشاهده کردم دوبیتیای که برای ایشان سروده بودم، بالای سرش در سنگر نصب شده است. «ای بسته بند خویش خود را یله کن، پا را به ره عشق پر آبله کنم. خوش در شط خون خویش بنمای شنا، گر چهره معشوق ندیدی گله کن»، من خوشحال شدم که این شعر مورد توجه قرار گرفته و در قرارگاهها نصب شده است. *آگاه از زمان شهادت به رغم اینکه امکان خاکسپاری سردار سلیمانی در مشهد یا در کنار ضریح امام خمینی (ره) بود اما وصیت کرد تا در کنار شهید جوانی در قبرستان کرمان دفن شود. حاج قاسم برخی برخی که به تاثیر عرفان در امور و زندگی اعتقاد ندارند، اعتقاد زیادی به این موضوعات داشت و من اطلاع دارم که مراتبی را می گرفت و از این طریق به تاریخ شهادت خود نیز آگاه شده بود. ایشان میدانست که ایام فاطمیه آخرین فاطمیه او است و به نوعی با علامتهایی این را گفته بود که در فاطمیه سال بعد زنده نیست. *شهادت با مدیریت ترامپ حاج قاسم چند ویژگی داشت که مانا شد. نخست اینکه شهادت او به دستور مستقیم رییس جمهور بدذات آمریکا یعنی دونالد ترامپ انجام شد. پیش از آن، شهیدی را نداریم که با دستور مستقیم رییس جمهور آمریکا به شهادت رسیده باشد ولی ترامپ در مورد حاج قاسم شخصا هدایت کرد چون می دانست که حاج قاسم در امور منطقه تاثیرگذار است بنابراین مانعی به نام حاج قاسم باید برداشته شود که مشاهده کردید چگونه این کار را انجام دادند. همین مساله عکس العمل عمومی و خیزش عاطفی در مردم ایجاد کرد که شخص رییس جمهور آمریکا باعث شهادت سردار سلیمانی شده است.
*فرزندان شهدا، فرزندان حاج قاسم بودند نکته دوم اینکه حاج قاسم برای نیل به شهادت روی خود بسیار کار کرد. شاید کمتر شهیدی فروتنی حاج قاسم را داشت. او با تواضع فرزندان شهدا را فرزند خود خطاب میکرد، آنها را در نامههایش عمو خطاب میکرد و از رسیدگی به آنها غافل نبود. یکی از دوستان فیزیوتراپم، خواهرزاده سرلشگر شهید هاشمی در اهواز است که این شهید، فرمانده بزرگ قرارگاه نصرت بود. ایشان به من میگفت روزی حاج قاسم به ما زنگ زد و گفت: «اگر هستید من می خواهم به خانه برادرم سری بزنم». در ساعت شش و نیم صبح که خلوت بود، بدون هیچ همراهی آمد و گفت «من آمدهام که صبحانه را خانه برادرم بخورم و به من راه می دهید؟» گفتیم «بله. بفرمایید» و داخل آمد. ایشان اهوازی نبود ولی می دانست که وقتی به اهواز میآید باید سری به خانه این شهید بزند. حتی من شنیدم که بصورت ماهانه میرفتند و در زمان دفن شهید هم حضور داشتند چنانکه داخل قبر رفته و انگشتری درآنجا گذاشته بودند.
*مراسم تشییع ماندگار آن چیزی که حاج قاسم را در تاریخ معاصر ایران و در فکر و ذهن مردم شیعه منطقه ماندگار کرد، خصوصیاتی بود که ایشان جمع کرد. بخصوص جمله آخری که در این سالها بسیار نقل میکرد یعنی «اگر می خواهی شهید شوی باید اول شهید باشی» یعنی باید از خودش بگذرد. در جمعی از ایشان تعریف میکردند که گفت «این کار را نکنید» و حتی توصیه کرد که بر سنگ قبرش بنویسند «سرباز قاسم سلیمانی» و حتی حاج هم ننویسند که ابتدا این کار را نکردند ولی بعد سنگ قبر را عوض کردند و طبق وصیت عمل شد یعنی حتی معتقد بود که نباید روی سنگ قبر جز سرباز تشخصی وجود داشته باشد. ایشان به میزانی که تواضع کرد، بالا برده شد. همانطور که دیدیم یکی از کمنظیرترین تشییعها برای ایشان برگزار شد. * من را از دو تا گلوله میترسانی؟ حاج قاسم تا نزدیکترین منطقهای که می توانست، در عراق پیش میرفت و با دوربین دید می زد. مسئول منطقه به ایشان میگوید که «من شما را جلو نمیبرم. اینجا مسئولیت دارم و داعشیها می زنند» و حاج قاسم می گوید «خجالت دارد. بیا سوار شو. من را از دو تا گلوله میترسانی؟» و در آخر هم او را سوار میکند و با خودش به جلوتر می برد. جالب این است که جلوتر پیاده می شوند و پیاده و راست قامت به سنگرهای کمین میرود که آنجا دیگر معلوم است امکان تیرخوردن کسی که به سنگر کمین می رود ، 50 درصد است. حاج قاسم سنگر به سنگر میرود، با بچه ها روبوسی می کند، انگشتر و چفیه می دهد و بر میگردد. منظور این است که خودش را برای شهادت آماده کرده بود و جالب این بود که در ماه های آخر از همه اقرار می گرفت که بگویید «فلانی آدم خوبی بود» ایشان کفنی تهیه کرده بود و به خدمت بزرگان میبرد. در آخرین سفری که به قم رفته بودند، کفن را بردند و امضا گرفتند حتی گفته شد که آیت الله جوادی آملی با گریه امضا میکرد. حاج قاسم اصرار داشت که امضا کنید و خوشحال برگشت. آقای پورجعفری که مثل جان خودش از حاج قاسم محافظت میکرد، از خدا خواست که با حاج قاسم از این دنیا هجرت کند. او سالها با حاج قاسم بود. شهید حسین پورجعفری متولد سال 1345 در کرمان است. این شهید بزرگوار از دوران دفاع مقدس همراه سردار سلیمانی بوده است و در سال 76 با سردار سلیمانی وارد نیروی قدس سپاه شد و در سالهای اخیر نیز دستیار ویژه شهید سلیمانی بوده است. *تلاش برای ایجاد وحدت حاج قاسم سلیمانی متولد اول فروردین 1335 بود و قاعدتا در 25 سال آخر عمرش، کمتر روزی در ایران و مرتبا در سفر بود. در این لشکرها هم شیعه بود و هم سنی و هم ایرانی بود و هم غیر ایرانی که موضوع مهمی بود. در برخی از این لشکرها مثل لبنان، غیر مسلمان هم حضور داشت و این از جذبه حاج قاسم بود. به گفته آقای جهانگیری، حاج قاسم به شکلی به دنبال حل مساله آقای خاتمی با مسئولان ارشد بود و میخواست به شکلی ایشان را نزدیک کند. 2 یا3 بار صحبت کرد اما موفق نشد که در نهایت به شهادت ایشان منجر شد. *پیش بینی زمان شکست داعش اینکه فرماندهی ایرانی اعلام کند که داعش تا سه ماه دیگر از صحنه جهان برچیده خواهد شد که شد این مساله از شاهکارهای فرزندان امام(ره) بود. داعش در فکر اتحاد عراق و شام بود و افرادی مانند حاج قاسم سلیمانی چنین سناریوهایی را بر هم زدند. از این رو می توان فهمید که چرا رییس جمهور آمریکا تصمیم به از میان برداشتن حاج قاسم گرفت و بصورت ناجوانمردانه و غافلگیرانه اقدام کردند. *تونل زیرزمینی برای انفجار در حسینیه حتی من شنیدم که اسرائیلیها به فکر انفجار حسینیهای بودند که در روستای قنات آباد کرمان واقع است و از خانهای تا زیر حسینیه قنات زده بودند تا اگر روزی حاج قاسم خواست در عاشورا به حسینیه برود، آنجا را منفجر و ایشان را به شهادت برسانند ولی موفق نشده بودند. آن روزی که حاج قاسم به عراق رفت، در یک روز، سه بار سیم کارت خود را تعویض کرده بود ولی با جاسوسانی که در هواپیما گذاشته بودند، توانستند موفق شوند البته حاج قاسم نمیتوانست بماند و به جایی رسیده بود که باید میرفت. من میدیدم که وقتی بچه های شهدا را بغل میکرد، می بوسید، آنها گریه می کردند، با دست خود اشک آنها را پاک میکرد ، به آنها آب می داد و روی شانه خودش آنها را آرام می کرد، احساس می کردم که اگر چه خود را نمیشکند، ولی ذره ذره آب می شود. خدا خواست که او بیش از این زجر نکشد. حاج قاسم الگوی خوبی شد. ما بعد از جنگ آدمهای محدودی در قد و اندازه حاج قاسم داشتیم که بتوانند الگوی نسل سوم و چهارم باشند. تشیع با شکوه او نشان داد که اگر کسی اخلاص داشته باشد خدا محبت او را در دل مردم می ریزد. *از بزرگنمایی خودداری کنید افرادی که می خواهند به ترویج تفکر حاج قاسم بپردازند، از بزرگنمایی خودداری کنند، او را به قدیس تبدیل نکنند، به او پیرایه نبندند و مثل برخی از بزرگانی که از دنیا رفتند حاج قاسم را وارد عالم خواب و رویا و کرامت نکنند. اگر چه که همه شهدا اهل کرامت هستند اما افراط در طرح چنین موضوعاتی در دراز مدت ضربه زننده است چون نسل جوان را از نزدیکی به شهدا باز می دارد. به هر میزان که شهدا را آسمانیتر، دست نیافتنی تر و حتی غیر قابل نقد کنیم، سبب خواهد شد کم کم در ذهن برخی ماندگار شوند و فاصله بگیرند. من به عنوان چهره ای فرهنگی و سیاسی به شدت نگران این هستم که ارزش های حاج قاسم در مقابل مبالغه ای که در مورد این شخصیت می شود، کم اثر شود و از آنها کاسته شود.
http://dezfoolnews.ir/fa/News/85459/حاج-قاسم-نمیتوانست-بماند؛-باید-میرفت
|