چاپ

"کتابخانه نیمه شب" کتابی مخصوص حسرت‌های زندگی ما

این کتاب در لیست پر فروش ترین کتاب های نیویورک تایمز حضور داشته است و همچنین برنده ی جایزه گودریدز به انتخاب مخاطبان سال2020 بوده است.

آیا میدانستید بین مرگ و زندگی یک "کتابخانه" هست؟ کتابخونه‌ای به اسم "کتابخانه نیمه شب". توی این کتابخونه قفسه‌های کتاب تا ابد ادامه دارن. توی این کتابخونه شانس تجربه‌ی حسرت‌ها و انتخاب‌هایی بهت داده میشه که تجربه‌شون نکردی. اما حالا "نورا سید" وارد این کتابخونه شده و با لیست بلندبالایی از حسرت‌هاش رو‌به‌رو شده. آیا شانس زندگی دوباره‌ای پیدا میکنه؟

"کتابخانه نیمه شب" کتابیه مخصوص حسرت‌های زندگی ما، کتابی برای درس گرفتن از گذشته. پیامی که داستان نورا میخواد بهمون نشون بده اینه که آیا من و شما که برای یک سری از کارهایی که در گذشته انجام ندادیم و حسرت میخوریم کاملا مطمئنیم که اگر اون کار رو انجام میدادیم همه چیز بهتر میشد؟ یعنی به مراد دلمون میرسیدیم. تا حالا بهش فکر کردیم اگر اون چیزی که میخواستیم، نمیشد چی؟ شاید هم اگر بهش میرسیدیم ولی طبعات دیگه‌ای برامون داشت بازم میخواستیم که اون فکر رو عملی کنیم؟

اگه قرار بود یه کتاب از ای کاش هات می نوشتی، اون کتاب چند صفحه داشت؟ ده؟ صد؟ هزار یا بی نهایت؟

همه ی ما حتی توی بهترین روزهای عمرمونم که باشیم، بازهم چیزهایی رو داریم که حسرتشون رو بخوریم. حرفهایی که نزدیم، کارهایی که نکردیم و جاهایی که نرفتیم.
همیشه با خودمون میگیم کاش به عقب برمیگشتیم و جور دیگه ای زندگی میکردیم.

نورا در اوج ناامیدی فقط یک خواسته داره؛ مرگ!
چون حس می‌کنه به ته زندگی رسیده.نه پول و شغلی، نه خانواده و عشقی. اون حتی تنها رفیقش، گربه ی عزیزش رو هم از دست داده و فقط دلش می خواد بمیره چون از ای کاش گفتن ها و حسرت گذشته خوردن خسته شده و تصمیم می‌گیره به زندگیش پایان بده...
_ ای کاش با دن ازدواج می کردم
_ ای کاش از گربم خوب مراقبت می کردم
_ ای کاش تو المپیک شرکت می کردم
_ ای کاش به پدرم می گفتم چقدر دوسش دارم
و درست راس ساعت 00:00 با خوردن همه ی قرص های ضدافسردگیش به زندگیش پایان میده اما ...نورا نمی دونه که بین مرگ و زندگی، یه کتابخونه وجود داره. کتابخونه ی نیمه شب!

توی این کتابخونه پر از کتابه. کتابهایی که همش زندگی های نکرده ی تو هستن. تو می تونی هر زندگی رو که دلت بخواد انتخاب کنی و تصمیم هایی که هیچ وقت عملی نکردی رو عملی کنی و حتی زندگی هایی که از نظر خودت اشتباه سپری کردی رو دوباره درست تر تجربه کنی.
نورا باید تو اون کتابخونه به حسرت هاش برسه.