در گفتگوی ویژه با علیرضا قادرپناه نماینده انجمن دوستی ایران و هند در دزفول مطرح شد/
در گفتگوی ویژه با علیرضا قادرپناه نماینده انجمن دوستی ایران و هند در دزفول مطرح شد/برگ برنده ایران داشته ها و ارزش های فرهنگی است که می تواند دنیا را متحیر سازد
جمعه 16 مهر 1400 - 18:10:00
صبح ملت نیوز

گفتگوی ویژه خبری/

در حال حاضر میراث ملموس و ناملموس نقشی اساسی درحیات فرهنگی هر کشوری دارد . منظور از میراث ناملموس آثار فرهنگی و معنوی کشورهای مختلف جهان  شامل آیین ها و رسوم و باورها و اعتقاداتی است که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان منتقل شده و تا به امروز حفظ گردیده است .

آثار ناملموس نشاندهنده ی هویت فرهنگی و ریشه های اصیل جوامع مختلف هستندکه ا ز اهمیت بسیاری برخوردار بوده و باعث تداوم و استمرار حیات واقعی ملت ها می باشند .

در حال حاضر اهمیت این آثار برای مردم همه ی کشورها از هر زمان دیگری آشکارتر و نقش آن ها در شکوفایی اجتماعی و اقتصادی ملت ها کاملا هویدا است .گویا که ملت ها و دولت ها در ثبت این آثار به نام کشور خودشان مسابقه گذاشته و هر کس سعی می کند تا در این زمینه فعالتر و مؤثرتر ظاهر گردد.

 تعداد40 اثری که از کشورمان تا کنون در سازمان یونسکو به ثبت رسیده است ، 16 اثر را از زمره آثار ناملموس در این زمینه  می توان شمرد . این آثار در دسته بندی های هفتگانه ای چون گروه آیینی ­­-ورزشی ، آیینی نمایشی ، آیین معنوی ، صنایع دستی مهارتی ، هنرهای سنتی و مهارتی ، فرهنگ خوراکی ، و آیین کهن و باستانی تعیین گردیده است.

بعضی از این 16 اثر به طور مشترک با کشورهای دیگر به ثبت رسیده چون آیین نوروز و برخی به طور کاملا مستقل چون هنر نمایشی تعزیه و یا مهارت قالی بافی کاشان .

دارا بودن رتبه نهم در فهرست میراث فرهنگی ملموس  و هفتمین رتبه در فهرست آثار ناملموس سازمان جهانی یونسکو از ایران است ، ایران همچنین در میان کشورهای آسیایی از حیث آثار ناملموس یونسکو رتبه چهارم را دارد .ثبت تنها یک اثر معنوی در طی یک سال در فهرست آثار ناملموس کشور  به صورت مستقل  درسازمان جهانی  یونسکو میسر است  اما برای ثبت آثار  معنوی  به طور مشترک بین کشورها محدودیتی وجود ندارد./صبح ملت

علیرضا قادرپناه نماینده انجمن دوستی ایران و هند در دزفول و فعال فرهنگی درگفتگو با خبرنگارصبح ملت و در حاشیه نمایشگاه محصولات ورشوی دزفول که به مناسبت هفته گردشگری توسط خود ایشان تدارک و برگزار گردیده بود، در خصوص میراث ناملموس فرهنگی ضمن اشاره به اهمیت مواریث فرهنگی و ضرورت توجه به آن و اهمیت جایگاه فرهنگی ایران در جهان و مقایسه آن با سایر کشورها بیان داشتند،  آثار بسیاری در قالب میراث فرهنگی چه ملموس و چه ناملموس در شهرها و استان‌های ما وجود دارد.ایران کشور بزرگی است ، و در این زمینه خیلی حرف برای گفتن دارد. چرا که صاحب بُن مایه و داشته‌های فرهنگی بسیاری است.

ایشان در ادامه ضمن اشاره به ارزش داشته های فرهنگی و هویتی کشورها  تاکید داشتند ، عشق مردم به فرهنگ و هنر از گذشته‌های دور در این منطقه وجود داشته، موزیک های زیبا، رقص ها و آوازها، داستان ها و متل ها وخیلی آثار طبیعی و تاریخی که از گذشته‌های دور حفظ شده است.

  خوشبختانه نسل جدید هم علاقه‌مند است به این موضوع که اینها را حفظ کند این نشان می‌دهد که بُن مایه این جغرافیای بزرگ ایران قدیم یک منطقه فرهنگی است و ارزشمند است این کشور دوره‌های مختلفی را طی نموده است به چشم خود جنگ‌ها و صلح ‌ها را دیده است .

ما به واسطه میراث ملموس و غیر ملموس خود قدرتمندیم‌ ، این تفاوت ها همانطور که در فرد هست در ملتها هم هست. برگ برنده ایران داشته های فرهنگی و ارزش های فرهنگی است که می تواند دنیا را مات و متحیر سازد ما در مورد  صنایع دستی، طبیعت گردی ، گردشگری و ارتباطش با میراث فرهنگی ملموس و ناملموس خیلی حرف برای گفتن داریم.

مهندس قادرپناه آنگاه به علل عقب ماندن ایران از سایر کشورها در مقوله ی گردشگری پرداخته و به عنوان مثال به کشور همسایه ی ایران ، ترکیه اشاره کردند که در این زمینه بسیار موفق عمل نموده است . ایشان آنگاه به آثار ناملموس واقع در شهر دزفول اشاره نموده و این شهر را از جهت گستردگی این آثار بی نظیر دانسته ، درباره استان خوزستان و شهر دزفول و منطقه گردشگری گفتند.این مثلث که می توان از آن به عنوان مثلث طلایی نام برد بین سه شهر دزفول شوش و شوشتر واقع شده  که می تواند اقتصاد و فرهنگ منطقه را متحول کند.

این مردم شناس اهل دزفول ضمن اشاره به ضرورت پرداختن به گردشگری پایدار در دزفول و مشکلات فرهنگی که گریبانگیر مردم شده عرض کردند این شهر از جهت گستردگی این آثار بی نظیر است حفظ و ثبت میراث ناملموس باید با تلاش همه ی مسئولین و حمایت مردم  انجام شود نقش مردم در این زمینه بسیار حساس و چشمگیر است آثار ناملموس مثل یک بنای تاریخی نیست که مثلاً چهار تا نگهبان بگذاریم تا از این بنا محافظت کرده و حفظش نمایند.

میراث ملموس و ناملموس و کارهای فرهنگی بمدد عشق و علاقه و با عِرق وطن‌دوستی مردم نجیب این دیار است که حفظ شده و توسط استادکاران به نسل بعد منتقل می شود.در حال حاضر با حرّف ، هنرهای سنتی و مهارت هایی مواجه هستیم که باید توسط استادکاران و به مدد تخصص و شکیبایی آنان به علاقمندان آموزش داده شود .کارمحققین و پژوهشگران در این زمینه نیز حائز اهمیت است آنان با جمع آوری مستندات و واقعیت‌هایی موجود و طرح ادله های محکم شرایط ثبت جهانی این مواریث گرانبها را فراهم می کنند .

قادرپناه آنگاه به سفر آقای سرور بختی رئیس سازمان اکو که سال گذشته با برنامه ریزی و تلاش ایشان به دزفول داشته اشاره نموده و از قول ایشان گفتند : این اکو هم همان ایران گذشته ماست این سرزمین فارس است.

نماینده انجمن دوستی ایران و هند در دزفول آنگاه به تلاش انجمن برای معرفی این شهر به جهانیان با دعوت از سفرا و نمایندگان سازمان ملل در تهران جهت رایزنی و عقد قراردادهای خواهر خواندگی بین دزفول و سایر کشورها اشاره نموده و اظهار داشتند در حالی که بهترین فرصت برای شهر تاریخی دزفول فراهم بود اما متاسفانه از سوی مسئولین مورد بهره برداری قرار نگرفت.مثلا در سفر سفیر هند به دزفول که با همیاری و مساعدت آقای سیدان  رییس انجمن دوستی ایران و هند میسر گردید قرار بود بین حیدر آباد هند و دزفول خواهر خواندگی ایجاد شود که باز به دلیل عدم استقبال از این طرح و عدم پیگیری مسئولین وقت  در حد یک حرف باقی ماند....

علیرضا  قادرپناه آنگاه عدم یک برنامه مدون ، مشخص نبودن مسیر ، تشدد آرا در مورد بحث گردشگری و نحوه ی پرداختن به آن ، برخورد سلیقه ای با مسائل مربوط به آثار تاریخیِ ملموس و ناملموس ، عدم وجود بودجه ای در خور در این راستا و نبود نقشه راه و عدم انسجام متولیان و مسئولین در این مورد و... را مسبب ابتر ماندن  هر طرح و برنامه حتی ایده های خلاقانه ی مردم  دانستند ، که به بی تفاوتی و دلسرد شدن و سردرگمی  مردم  و دغدغه مندان و دلسوزان این حوزه منجر گردیده است ..به گفته ی این دلسوز فرهنگی

حکایت میراث فرهنگی ما  حکایت چپاندن این همه ارزش در درون یک قوطی سیاه و مخفی کردنش در یک گاوصندوق است . خیلی از کشورهای دنیا در حال حاضر علاقه‌مندند که یک هزارم از این ارزش ها را که ما داریم در اختیار می داشتند.

الان زمانه ای است که اگر 50 متر خانه داشته باشید اما قدمتش 300 سال باشد از نظر قیمت قادر به ارزشگذاری مادی و معنوی آن نخواهید بود ، و این درحالی است که ما در بافت قدیم خود خیلی از این بناها را داشتیم اما بی تفاوتی و عدم دقت و حساسیت مسئولین در این مورد بسیاری از فرصت های ناب را از دست این شهر و دغدغه مندانش ربود.

قادرپناه آنگاه به آثارگرانبهایی اشاره نمودندکه در صورت عملی شدن پیشنهاد و راهکار ایشان که با سازمان های مربوطه در میان گذاشته بودند  نه تنها منبعی برای پژوهش و تحقیق پیرامون همه ی آن آثار در کشور و حتی در سطح بین المللی را فراهم می ساخت، بلکه موجبات حفظ و نگهداری، معرفی و شناساندن آن ها به سایر کشورها و ارتقاء جایگاه شهر دزفول را در این زمینه  امکان پذیر می نمود. که باز تلاش ها در این مورد به جایی نرسید .

آن راهکار لزوم ایجاد موزه ای جهت نمایش و معرفی این همه آثار از جمله صنعت ورشو دزفول بود.  در اهمیت صنایع دستی در دزفول همچون ورشو سازی و خراطی که از قدیمی ترین و معروف ترین ساخته های دست هنرمندان دزفول است همین بس که دزفول با قدرت می تواند ادعا کند که شهر خراطی و ورشو است اما موزه و مکانی وجود ندارد تا این ادعای خود را ثابت کند ما برای اینکه از گذشته خود آگاه باشیم  جایی نداریم که به آن پناه ببریم.

این فعال فرهنگی در ادامه اشاره کردند ، شهری که به عنوان شهر ورشو معروف بوده در حال حاضر هیچ مکان و موزه ای برای نگهداری آثار به جا مانده و آثار دست صنعتگران ندارد. تحقیقات در این زمینه انجام شده، نمونه های بسیاری هم از ورشوهای دست ساز صنعتگران دزفول تهیه گردیده و از جمله بنده تعدادی از این آثار را که حتی مُهر سازندگان بر روی آثار حک شده است گرد آوری کرده ام، اما وقتی پیشنهاد ایجاد یک موزه بنام موزه ورشو دزفول را دادم متصدیان امر علاقه ای نشان ندادند و حتی با تمسخر آنان مواجه شدم و این دیدگاه مصیبت بار است ، مد نظر بنده یک سازمان یا دو سازمان نیست ، بلکه این دیدگاهِ غالب  مسئولین شهر است.

ایشان سپس به سابقه ی ورشو در دزفول پرداخته و بیان داشتند در ایران دوشهر هستند که سابقه ورشوسازی داشته اند یکی دزفول در استان خوزستان و دیگری بروجرد در استان لرستان.

که به قول خیلی از استادکاران دزفول و طبق پژوهش های انجام شده سابقه ی دزفول در این زمینه بیش از بروجرد است چرا که صنعت  ورشو سازی از دزفول به بروجرد رفته است.

ورشو سازی استادان محمد علی و عبدالرضا دزفولی  در این شهر معروف بوده و در حال حاضر آثاری چون سینی ورشو ، دیس پلوخوری ورشو و.. برجا مانده است که نام ایشان بر روی آنها حک شده است . ورشوسازان بروجردی به هنگام کار بر روی ورشو بیشتر به زیبایی کار توجه داشتند و بواسطه ی قلمزنی طرح روی ورشو انجام می دادند اما صنعتگران در دزفول بیشتر به استحکام و کاربرد ، محکمی و دوام کار توجه داشتند . و این وجهه تمایز ورشوسازی در این دو شهر است .

 اما با این همه سابقه ، بروجرد از فرصت استفاده کرده و شهر ورشو لقب گرفت و دزفول نتوانست از این موقعیت خود بهره مند شود. این تلاش ها برنامه ریزی و آینده نگری نیاز دارد و همسوو همنظر بودن تمام مسئولین و مهمتراز همه دغدغه  داشتن در خصوص میراث و اهمیت آن لازمه کارهایی بزرگ و اثرگذار می باشد.

علیرضا قادرپناه در مورد قدمت حضور ورشو در ایران و دزفول گفتند: حضور آثار ورشو از کشور لهستان در ایران به یک قرن پیش برمی گردد یعنی حضوری 100 ساله ،از اواخردوره قاجار و اوائل دوران  پهلوی اول بود که ورشو لهستان در ایران  باب شد و ما از اواخر قاجار ورشو را در دزفول می بینم.

نامگذاری این آلیاژ در ایران و دزفول به نام ورشو بدلیل واردات گسترده آن از شهر ورشو پایتخت کشور لهستان بوده ، که البته به نام نقره آلمان هم خوانده می شد.

معروف است که اولین شرکتی که از آلیاژ ورشو برای ظروف سازی استفاده کرده شرکت نوربلین لهستان بوده که کار خود را از سال 1830 میلادی شروع نموده است .و در سالهای متمادی ظروف و وسائل ساخته شده توسط آن شرکت با مُهر های خاصی طراحی و در پشت ظروف حک شده است.

ورشوهای این کشور که به نام نوربلین در لهستان مُهر خورده است از لحاظ صنعتی خیلی پیشرفته تر از صنایع ورشو دزفول بودند چرا که از آلیاژهای مختلف و از علم متالوژی کمک می گرفتند،  اما استادکاران دزفول 99/. کارشان با دست انجام می شده است.

 آن 1/. باقی مانده مربوط به ریخته گری بوده که قالب ریزی کرده اند...باید گفت تقریبا 100درصد کار دستی بوده است..اما در لهستان امکانات بیشتری داشته اند و علم متالوژی درآنجا بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است.

شرکت نوربلین لهستان وسعت بزرگی هم نداشته، شاید در حد و اندازه دو  و یا سه سوله بوده با قدمتی در حدود 190 سال پیش. مکان این شرکت هنوز به همان صورت پا برجا بوده و الان به عنوان موزه از جایگاه بسیار با ارزشی در جهان برخوردار است .

نکته ی حائز اهمیت در آثار نوربلین لهستان مسئله حک نمودن مُهر بر این آثار است . آثار این شرکت همه علامت و شماره دارند وتمام این شماره ها مفهوم دارد بر برخی از آثار ورشو نوربلین حرف لاتین m حک شده که نشاندهنده ی نوع آبکاری آن است که به کیفیت کار برمی گردد.علامت نمونه هایی از نوربلین لهستانی عقاب دوسری است که مربوط به حدود 1870 تا 1880 میلادی است  این نشانه حاکی از قدمت این آثار تا حدود 140 سال پیش می باشد.

البته به جز ورشو ، هنر خراطی دزفول نیز زبانزد است که آن نیز مکانی برای معرفی و حفظ ش به عنوان موزه نیاز دارد.

نماینده انجمن دوستی ایران و هند در دزفول در ادامه ی گفتگو با خبرنگار صبح ملت  به ضرورت ایجاد موزه کتاب اشاره نموده و بیان داشتند،دزفول جایگاه علما ،بزرگان ،مشاهیر، شعرا و نویسندگان بسیاری بوده و کتب بسیاری از این بزرگان موجود است، اما متاسفانه اکثرا پراکنده هستند، چون جایی برای نگهداری ، حفظ و عرضه آن ها نیست .

مثلا اگر پژوهشگر و محققی در پی شناخت و دسترسی به آثار بزرگان و مشاهیر این شهر باشد ما نمی توانیم در این زمینه کاری انجام دهیم چون این مواریث اکنون به صورت پراکنده نزد برخی هستند که در این حالت مسلما از بین می روند .

 برای نمونه شیخ اعظم مرتضی انصاری  رحمه ا..علیه شخصیت بزرگواری که کتاب هایش در تمام حوزه های علمیه تدریس می شود و جایگاهش در دنیای شیعه جهانی است ، زادگاهش دزفول است . اما متاسفانه این در حالی است که در زادگاه خودش کتاب هایش مغفول و مهجور مانده .

و همچنین «مرحوم حاج ملامحمد رشید متخلص به ضیائی که در سال 1247 ه ق در دزفول پا به عرصه ی وجود گذاشته اند و در حال حاضر  106 سال از وفات شان می گذرد متاسفانه از همه اطلاعاتی که در علوم دینی و فلسفه و تاریخ و ادبیات تازی و فارسی داشته اند  تنها قسمتی از دیوانشان یعنی بخش زهرائیه بجای مانده  که با همه اندکی،  طبعی غرّا و معلوماتی جامع است. مجموعه زهراییه ضیایی اگر چه در باب مدیحه و مرثیه است اما با اصولی نو و طرح های شعری جدید نسبت به مرثیه سرایی در آن زمان به وجود آمده که در زمان ضیایی مطمئنا سبکی بسیار نو و تازه بوده است .» (معمارزاده،پیمان 1381)

جالب است بدانیم که  دیوان زهراییه در هند و یکسال قبل از فوت مرحوم ضیایی چاپ شده است و موجود ولی بسیار کمیاب است

با این حال کتاب هایی نزد برخی از جمله بنده وجود دارد و چندین سال است که قصد دارم تا آن ها را بطور رایگان در اختیار علاقمندان و در معرض دید مردم بگذارم.

حتی برای ایجاد یک موزه خانه ای پیدا شد که توسط یک خیّردر اختیار آموزش و پرورش قرار داده شده بودکه متاسفانه باز همکاری در این زمینه مشاهده نشد .با این برخوردها ما چه جور می خواهیم این گذشته خود را برای نسل‌های بعدی حفظ کنیم چطور می توانیم اعلام کنیم که ما شهری قدمتی دیرین و هویتی فرهنگی و تاریخی و با آثارناملموس ومعنوی  عدیده ای هستیم اما هیج منابع و مستنداتی را نتوانیم جهت اثبات ادعایمان رو کنیم .

از استاد قادرپناه می پرسم در بحث مربوط به آثار ناملموس چنین به نظر می رسد که بیشترین نمونه هایی که معرفی شد جزآثار ملموس بودند ؛ ورشو ،کتاب،و.. که پاسخ می شنوم : عقبه ی تمام این آثار ناملموس هستند ، مثلا علم و هنر معماری ،ناملموس است ولی خانه های تاریخی بوجود آمده از این علم و تبحر وهنر و.... ملموس هستند. تجربه ، هنر  ،خلاقیت ، وایده ی استادکاران ورشوساز ناملموس است اما یک شیءمانند یک سینی ورشو جزء آثارملموس است ،به طوری که حقیقتا شاید نتوان آن ها را از هم جدا کرده و مرز بندی در این مورد برای شان بکار برد./ انتهای پیام

خبرنگار : مریم مفتوح  جمعه 16 مهرماه 1400

تصاویر / نمایشگاه آثار ورشو ، حضور آقای قادرپناه در کنارقسمتی ازآثار، بازدید عمومی ازنمایشگاه آثار ورشو دزفول و لهستان، و تصاویر برخی از آثار / علائم حک شده بر روی برخی از آثار مشهود است

عکاس/  اکبررحمانی - صبح ملت نیوز











http://dezfoolnews.ir/fa/News/77892/در-گفتگوی-ویژه-با-علیرضا-قادرپناه-نماینده-انجمن-دوستی-ایران-و-هند-در-دزفول-مطرح-شدبرگ-برنده-ایران-د
بستن   چاپ