پادکست صبح ملت قسمت چهارم مولانا منتشر شد
پادکست صبح ملت قسمت چهارم مولانا منتشر شد
پنجشنبه 14 اسفند 1399 - 22:39:37
صبح ملت نیوز
پادکست صبح ملت قسمت چهارم مولانا  با صدای ثنا صمصامی منتشر شد  
لینک سوم 

شب است و عکس ماه نقره ای در حوض آبی رنگ افتاده است .جلال الدین محمد ،دست کوچکش را در آب حوض می کند و ماه به رقص در می آید .قطرات آب از آرنج نرمش فرو می غلطد و بر گلبرگ گل شب بو می نشیند .
پاهایش را در آب حوض فیروزه ای می گذارد و از سرمای آب انگشتانش کرخت می شوند و پاها پس می کشند ،به پاهایش دست می کشد نوازششان می دهد :با شما به ضیافتی بزرگ می روم کمی که صبر کنید خودتان همه چیز را در می یابید .
پاهای کوچک جلال الدین بدون چون و چراکردن با او تسلیم می شوند و خیس خیس به درون کفش صندلی که اندازه اش به کف دستی نمی رسد پناه می برند .

باغ در خلوت شبانه اش آرمیده است کسی شب ها به میان باغ نمی آید .جلال الدین زیلوی کوچکی را بر علف های سبز باغ می گستراند و در میان زیلویی که رنگ سفیدش از پاکی کبوتران نشان دارد و آبی اش از آسمان آبی ،به نماز می ایستد .

شب است و از میان شاخه های درخت سیب دو چشم زیبا به رنگ ملکوت به عشق بازی کودک و خدا نگاه می کند .
جلال الدین محمد نمازش را با زمزمه الله به پایان می رساند .نگاه عمیقی به آسمان پر ستاره  بالای سرش می اندازد و آن وقت از خود می پرسد :آسمان های خدا کجاست ؟ فلک نهم در کجای این آسمان قرار دارد ،ملکوت کجاست ،من در کجایم و چگونه به آنجا می توانم برسم ؟
لرزشی بدنش را فرامی گیرد .دانه اشکی بر گونه مهتابی اش می درخشد و به سمت رواق و پلکان خانه گام بر می دارد .از پله ها به شتاب می گذرد تا به اتاق پدر خود را برساند .

http://dezfoolnews.ir/fa/News/60637/پادکست-صبح-ملت-قسمت-چهارم-مولانا-منتشر-شد
بستن   چاپ