ویژگی های شعر نیما
یک سبد انجیر (شعر) 4
پنجشنبه 9 بهمن 1399 - 12:33:36
صیح ملت نیوز

به نام خالق زیبایی

یک سبد انجیرِ شعر "ویژگی های شعر نیما" بخش 1

درس قبل

 

حالا که با تعریف شعر بصورت کلی آشنا شدیم و دیدیم که شعر نو، نیز در این تعریف می گنجد، قصد دارم در این مجال از تفاوت شعر کلاسیک و شعر نو سخن بگویم –به عبارت بهتر ویژگی های شهر نیما، در واقع نیما سه شرط یا سه ویژگی را در سرودن شعرهای آزاد خودش بکار می برد که باعث تحول در شعر ایران می گردد، بزرگانی چون شاملو، اخوان، سهراب و فروغ با درک درست و بکار گیری این سه شرط به جایگاهی بالا در شعر دست می یابند اما هزاران شاعر دیگر که به سرودن شعر نو روی می آورند با کپی برداری ابتدایی و عدم شناخت درست، ره به جایی نمی برند و همراه خویش شعر نو را نیز به بی راهه می کشانند.

اما سه ویژگی شعر نیما:

  1. داستان سرایی
  2. انعکاس روحیات و فرهنگ شخصی در شعر
  3. انتخاب سیکل دایره ای برای سرودن شعر

 

می خواهم با نگاهی به شعر کلاسیک به توضیح سه ویژگی شعر نیما بپردازم، ویژگی هایی که هرچند جدید نبوده و ابدایی خود نیما نیستند اما در دستان این شاعر ساختار شکن و همراه با تخیلات شاعرانه ی او چنان استحاله می یابند و چنان قدرتمند می شوند که طرحی نو درانداخته و انقلابی در شعر ایجاد می کنند.

داستان سرایی

ادبیات ایران، کهن ترین ادبیات جهان است و حتی کهن ترین ادبیات کلاسیک جهان، قرنها پیش تر از آنکه داستان سرایی کلاسیک در جهان به صورت مدرن و قانونمند در اروپا ایجاد شود شاعران ما بصورت مدرن و کلاسیک در قالب مثنوی داستان می سرودند. شاهنامه بزرگترین کتاب شعر چیزی جز داستانهای حماسی نیست. خمسه نظامی گنجوی دیوانی است پر از داستانهای عاشقانه و حکت آمیز. مولوی استاد سخن چه داستانها که در اشعارش نیاورده است،. در کنار تمام این شاعران داستان سرا نیما نیز داستان سرایی می کند اما با یک تغییر کوچک و بنیادی. ما وقتی شعرهای بزرگان ادب سرزمینمان را می خوانیم با یک دشواری در درک معنی مواجه می شویم این بزرگان چنان دایره وسیعی از کلمات را می دانستند و آنقدر از کلمات با بار معنایی بالا و تمثیل و کنایه در اشعارشان استفاده کرده اند که مردم عادی به راحتی نمی توانند اشعارشان را متوجه شوند و با خواندن هر بیت سردرگم و با خواندن بیت بعدی بیشتر سردرگم می شوند، اما نیما با استفاده از کلمات ساده و در قالب مصرع های کوتاه و بلند، داستانهایی بسیار ساده و همه فهم را می سراید، به این دو شعر نیما توجه کنید:

 

  1. مانلی

من به راه خود باید بروم

کس نه تیمار مرا خواهد داشت

در پر از کشمکش این زندگی حادثه بار

گرچه گویند نه

اما

هرکس تنهاست

آن که می‌دارد تیمار مرا، کار من است

من نمی‌خواهم درمانم اسیر

صبح وقتی که هوا شد روشن

هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا

که در این پهنه‌ور آب،

به چه ره رفتم و از بهر چه‌ام بود عذاب

 

 

2. داروگ

خشک آمد کشتگاه من

در جوار کشت همسایه

گر چه می‌گویند: « می‌گریند روی ساحل نزدیک

سوگواران در میان سوگواران»

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست

در درون کومه تاریک من که ذره‌ای با آن نشاطی نیست

و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می‌ترکد

ـ چون دل یاران که در هجران یاران ـ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟

 

در شعر اول (مانلی) داستان شخص تنهایی است که کسی نگران غم و غصه او نیست و او می خواهد از این مردم دل بکند و می داند بعد از رفتنش مردم او را به یاد خواهند آورد. (البته این ظاهر داستان است و این داستان لایه ای مخفی نیز دارد که فعلا محل بحث ما نیست). در شعر دوم (داروگ) داستان کشاورزی که به خاطر بی بارانی مزرعه اش خشک شده است، خانواده او گرسنه است و این وضعیت گریبان گیر تعدادی دیگر هم هست، اما در کنار آنها کسانی نیز هستند که مشکلی ندارند. (این شعر نیز لایه پنهانی دارد که بماند)

پس اولین ویژگی شعر نیما داستان سرایی است، در واقع نیما در شعرهایش یک داستان را می سراید.

 

بحث پیرامون ویژگی شعر نیما ادامه دارد...

آثار خود را برای ما بفرستید

Alireza_rashnow@yahoo.com


http://dezfoolnews.ir/fa/News/56999/یک-سبد-انجیر-شعر-4
بستن   چاپ