به بهانه ابتلا 17 کودک به هپاتیت A در روستای "لالب" باغملک
جلیقه آبی ها
دوشنبه 6 بهمن 1399 - 17:09:03
پایگاه خبری صبح ملت

دکتر سید محمد علوی

امروز بیش از پانزده بیمار دیده است.... خانم ِدکترِ جوانی است که برای گذراندن طرح به این شهر آمده است...با خود میگوید: این سومین کودکی است که طی دوسه روز اخیر با زردی  مراجعه کرده اند... ضعف و بی اشتهایی وشکم درد...
یاد درس اپیدمیولوژی بیماریهای عفونی می افتد...طغیان...اوت بریک...کلاستر...خدای من اینها برای حفظ کردن نبودند...گویی میدانستند که من در این نقطه دور افتاده در میان کوههای سربفلک کشیده ودربین عشایر پاک وبی آلایش اما محروم از آب سالم به این واژه ها نیازمندم تا پاسخی برای سئوالهای متعددم بیابم... 
چرا؟ چگونه؟.... نمیدانم....
طفلکی بدششجوری استفراغ می کنند... دست به نامه می شود ارجاع به بیمارستان شهید طباطبایی باغملک....در برگ ارجاع می نویسد از روستای لالب به اورژانس بیمارستان...

حدود 28 ساله است..خسته وکوفته به پاویون پزشکان آمده است...شام سرد شده اش را در مایکروویو گرم میکند...شماره 324 چشمک میزند...شمارش معکوس...چقدر دیر میگذرد؟.... نان بیات شده را از یخچال درمی آورد و پیاز کوچولویی را از پوسته آزاد می کند...هنوز لقمه پنجم را قورت نداده که تلفن زنگ می زند...بیماری را به اورژانس آورده اند... با عجله به سوی اورژانس میدود...کودک هشت ساله ایست که رنگش مثل زردچوبه زرد است وبشدت استفراغ می کند...خدای من این هفتمین کودک است...بسرعت رگی برایش باز می کنند و سرمی برایش وصل ....تلفن را برمی دارد و به دوستش در مرکز بهداشت زنگ می زند...

صدای دستهایی که به درب خانه کوبیده می شود اورا از خواب بیدار می کند... چند روزی است که از استان مجاور به لالب مهاجرت کرده اند...خانواده 5 نفره اش را با خود آورده است...دیشب تا دیروقت بیمارستان بالای سر دوکودکش بوده است...شکر خدا بعد از دوهفته حالشان خوب است و امروز ترخیص می شوند....از پنجره بیرون را نگاه می کند..ماشین مرکز بهداشت است ودو جلیقه آبی پوش با آرم مرکز بهداشت دم درب منزل ایستاده اند... خانم مهندس سلام می کند و پرسشنامه ای را از کیفش در می آورد... آقای مهندس هم سراغ لوله کنار حیاط می رود و از شیر آب نمونه برای کلر سنجی می گیرد...از دور به خانم مهندس می گوید: کلر باقیمانده صفر است....کلر صفر !!! یادداشت می شود.....

در دفتر کارم نشسته ام....گزارش تیم واکنش سریع را می خوانم....17 کودک در این روستای محروم....لالب !!! ....مبتلا به زردی شده اند...نتایج بررسی ها و آزمایشات مقدماتی ومراقبت سندرومیک هپاتیت A را مطرح می کنند...اقدامات بهداشت محیطی و نظارت بر مواد غذایی و آب ؛ کلرسنجی، کلر زنی آب آشامیدنی وآهک پاشی فاضلاب ها وآموزش سلامت انجام شده...اما خطر انتقال بین کودکان بعلت زیرساختارهای نامناسب روستا وجود دارد... جلسه اضطراری با مدیر وکارشناسان بیماریهای واگیر تشکیل...بعد بحث ودریافت نقطه نظرات وتحلیل شرایط منطقه به مدیر واگیر "واکسیناسیون هپاتیت A" کودکان را توصیه می کنم....

واکنش سریع...تیم واکنش سریع.... واژه ها چقدر عجیبند.... واژه ها گاه معانی متفاوتی می یابند...
واکنش سریع جلیقه آبی های بهداشت برای حفظ جانها... واکنش سریع بلک واتری های آمریکایی!!!... شرکتی تروریستی در قالب حفظ  منافع امریکایی...برای گرفتن جان آدمها !!!...یاد تک تیراندازان" بلک واتری" در عراق می افتم...زندان ابوغریب... کشتار صدها کودک عراقی....

http://dezfoolnews.ir/fa/News/56787/جلیقه-آبی-ها
بستن   چاپ