چاپ

کپی برابر کپی

چندی پیش دعوت بودیم به جشن روز دختر، در پارک دولت دزفول
مرد میانسالی با لهجه شیرین شوشتری استنداپ اجرا کرد و الحق هم که بانمک بود، بعد گروه سرود بچه ها آمدند با لباسی یکدست قرمز ، آنها هم انصافا زیبا اجرا کردند و بعد یکی از خوانندگان خوب شهرمان
خلاصه که؛ یک برنامه پربار اجرا شد و کلی هم لذت بردیم و تمام شد.
دو شب بعد برنامه روز مقاومت مردم دزفول بود همان پارک دولت،
مجری شخص دیگری بود.اما باز همان بنده خدا با همان استنداپ دو شب قبل، همان گروه سرود و همان سرود و همان لباسها، همان خواننده و همان آهنگ و...
روز بعد در حسینیه ثارالله و با حضور فرمانده ارتش به مناسبت روز دزفول همین حکایت تکرار شد.
پخش زنده مرکز فرهنگی دفاع مقدس هم، همه بودند جز استنداپ کار
چهارم خرداد روز مقاومت مردم دزفول و انتخاب نام پایتخت مقاومت برای این شهر استوار مناسبت کمی نبود، پس باید باشکوه برگزار میشد،
اما برنامه پشت برنامه،
با همین شالوده و فقط اندکی اختلاف در شکل برگزاری!!!
بطوریکه ماهایی که همه مراسمات را میرفتیم دیگر از حفظ همخوانی میکردیم
انگار کاغذ کپی گذاشته بودن زیر یک مراسم و همه را از روی آن یکی کپی کرده بودند!!!
یک استنداپ، یک تک خوانی، یک گروه سرود و نهایتا یک مسابقه و یک مصاحبه و نور افشانی
اندر احوالات مراسم‌ها حیران بودم که یادم آمد وزرایی که وعده آمدنشان داده شده بود را هم زیارت نکردیم
نمیدانم چرا یاد مادربزرگم افتادم؛
تولدم را که جشن گرفتیم گفت فردا کادوی تولدت را میدهم،اما آن شب موشکی 9 متری میان من و او فاصله ای از زمین تا بهشت انداخت و منِ 5 ساله را بی کادوی تولد کرد.
شاید اگر که بود بجای دیدن تکرار مکرر یک برنامه، یک چای قند پهلو را مهمانش میشدم.

#علی_دباغ